در این آموزش زبان انگلیسی از مجله اینترنتی پاسخ ها با معنی کلمه wind به فارسی و انگلیسی در خدمت شما کاربران عزیز هستیم امیدواریم این مطلب برای شما عزیزان مفید واقع شود.
معنی کلمه wind
نوع کلمه : اسم
کاربرد :
[گذشته: wound] – [گذشته کامل: wound]
معادل کلمه wind در دیکشنری فارسی
باد، نفس، نفخ، انحناء، پیچ دان، در معرض باد گذاردن، از نفس انداختن
مترادف های کلمه wind
- air
- breeze
جملات با کلمه wind
wind can jump those flames up to a mile
باد می تواند آن شعله ها را تا یک کیلومتر بپراند.
wind erosion
فرسایش خاک در اثر باد،باد فرسایش
wind had turned the snow into impassable drifts
باد برف ها را به صورت توده هایی صعب العبور درآورده بود.
wind turbulence
آشفتگی باد
wind down
پایان دادن،خاتمه دادن
کلمات شبیه به wind
- winch
- wince
- win-win
- win the war
- win the respect of someone
- wind chill
- wind down
- wind farm
- wind gauge
- wind instrument