در این آموزش زبان انگلیسی از مجله اینترنتی پاسخ ها با معنی کلمه ticket به فارسی و انگلیسی در خدمت شما کاربران عزیز هستیم امیدواریم این مطلب برای شما عزیزان مفید واقع شود.
معنی کلمه ticket
نوع کلمه : اسم
معادل کلمه ticket در دیکشنری فارسی
اگهی، برچسب، بلیط، ورقه، برچسب زدن به، بلیط منتشر کردن، بلیط دار کردن
مترادف های کلمه ticket
pass
voucher
جملات با کلمه ticket
this ticket admits two
با این بلیط دو نفر می توانند داخل شوند.
How much are tickets for the concert?
بلیتهای کنسرت چه قیمتی هستند؟
I’d like two tickets to Berlin.
دو بلیت برای برلین میخواستم.
a ticket to watch the US Open
بلیت برای تماشای تورنمنت تنیس آزاد آمریکا
There was a long queue at the ticket office.
صفی طولانی در دفتر صدور بلیت وجود داشت.
He got a ticket for speeding on the highway.
او به خاطر سرعت غیرمجاز در بزرگراه برگه جریمه دریافت کرد.
کلمات شبیه به ticket
ticked off
tick-tack-toe
tick over
tick off
tick
ticket collector
ticket counter
ticket office
ticket tout
tickle