در این آموزش زبان انگلیسی از مجله اینترنتی پاسخ ها با معنی کلمه meditation به فارسی و انگلیسی در خدمت شما کاربران عزیز هستیم امیدواریم این مطلب برای شما عزیزان مفید واقع شود.
معنی کلمه meditation
نوع کلمه : اسم
معادل کلمه meditation در دیکشنری فارسی
اندیشه/ خیال/ مراقبت/ تفکر/ تعمق/ عبادت
مترادف های کلمه meditation
deliberation
opinion
reflection
thought
anxiety
worry
idea
جملات با کلمه meditation
.I owe my calmness to meditation
من آرامشم را به مراقبه مدیونم.
.She found peace through yoga and meditation
او از طریق یوگا و مراقبه به آرامش رسید.
indian gurus devoted several days to meditation.
.مرتاضان هندی چندین روز را صرف مکاشفه می کردند
.Meditation tends to lower or normalize blood pressure
.مدیتیشن تمایل به کاهش یا عادی سازی فشار خون دارد
He was deeply interested in meditation, the East, and yoga.
.او عمیقاً به مدیتیشن، شرق و یوگا علاقه داشت
کلمات شبیه به meditation
meditate
mediocrity
mediocre performance
mediocre
medina
mediterranean
medium
medium wave
medium-length
medium-rare
