در این آموزش زبان انگلیسی از مجله اینترنتی پاسخ ها با معنی کلمه humming به فارسی و انگلیسی در خدمت شما کاربران عزیز هستیم امیدواریم این مطلب برای شما عزیزان مفید واقع شود.
معنی کلمه humming
نوع کلمه : اسم
معادل کلمه humming در دیکشنری فارسی
زمزمه کننده/ فرفر کننده/ وزوزو/ وزوزکننده/ سخت/ جدی/ کاری/ سنگین/ تند
جملات با کلمه humming
.a bee was humming around my head
زنبوری دور سرم وز وز می کرد.
.my head is humming
سرم صدا می کند.
.He was humming a familiar tune
آهنگی آشنا را زمزمه می کرد.
.The office was really humming with activity
دفتر واقعاً پر از فعالیت بود.
.She was humming softly to herself
به آرامی برای خودش زمزمه می کرد.
کلمات شبیه به humming
humic
humbug
humbly
hullabaloo
hula
humongous
humorously
humped
hunker
hurrying